مدح و شهادت امام محمد باقر علیه السلام
اى فـروزان گهـرِ پـاكِ بقـیع گـل پرپر شده در خاك بقـیع با سـلامـت كـنـم آغـاز كـلام اى تو را ختم رُسُل گفته سلام پنجمین حجّت و هفتم معصوم بابى اَنْتَ كه گـشتى مـسمـوم اى فداى حق و قربانى دین! كرده یك عمر نگهبانى دین! تنت از درد و الـم كاسته شد تا كه دین قامتش آراسته شد اى ز آغـازِ طفـولیت خویش بوده در رنج و غم و درد، پریش از عـدو ظلم و شرارت دیده چون پـدر رنج اسارت دیـده خار در پا و رَسَن در بـازو رفـته اى با اُسرا در هـر سو كرده خون خاطرت اى شمع ولا مـحـنت واقـعــۀ كرب و بـلا كربلا دیده اى و كوفه و شام اى شهـید از اثـر ظلم هـشام آتش غم پر و بالت را سوخت زهر كین، شعله به جانت افروخت اثــر زهــرِ بـه زیــن آلــوده كرده اعضاى تو را فرسوده نزد حـق یافـتـه فیض دیـدار جسم تو خفته و روحت بیدار خود تو مظلومى و قبر تو خراب دیده دهر ازین غصه پُر آب شیعه را دل ز عزایت شده داغ كه بود قبر تو بى شمع و چراغ ظلمِ این امتِ دور از ادراك كرده یكسان حَرمت را با خاك با چنـین ظلم و ستم از اعـدا بهتر این ست كه قـبـر زهـرا مخـفـى از دیـدۀ دشمن گردد تا ز هـر حـادثه ایـمـن گـردد |